به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، اگر کسی با شناختی نسبی از شعر، فرصتی داشته باشد و ماهی یکیدوبار به جلسات شعر سری بزند و شعری بشنود، یا حوصلهای داشته باشد و از بین تعداد بیشمار مجموعه شعرهایی که در چند سال اخیر، بیوقفه از زیر دستگاه چاپ بیرون میآید، دستکم ماهی یکی دو مجموعۀ پیشنهادی را تورق کند، بهراحتی اعتراف خواهد کرد که در این سالها، شاعر جدی، یا شاعر جوان و مستعدی که فعلا معلوم نیست بعدها هم با جدیت شعر را ادامه خواهد داد یا نه، کم نداریم.
حقیقت این است که در حال حاضر شعر فارسی، در شاخۀ کلاسیک، در حال تجربه کردن بهترین دوران خود در صد سال اخیر است و درست برخلاف نظرگروهی که در مخالفت همهجانبه با جریان سادهنویسی، شعرسپید سالهای اخیر را هم یکسره تحت تأثیر آن جریان، و عملا جریانی رو بهزوال و انحلال میدانند، باید اذعان داشت که اتفاقا شعر سپید هم در سالهای اخیر، شاعران جدی با صداهای متفاوت، کم نداشته و ندارد؛ شاعرانی که اغلب به دلایلی خاص یا عام، دیده یا شنیده نشدهاند.
اما با وجود شاعران خوب کلاسیکسرا و سپیدسرا در سالهای اخیر، کمتر کسی به این حرف شک دارد که: «اوضاع شعر در سالهای اخیر، اوضاعی بهشدت نابسامان است» و بارها و بارها و در جلسات و محافل رسمی و غیررسمی، تحلیلهای گوناگونی از وضعیت نابسامان شعر امروز شنیدهایم؛ وضعیتی که نیازبه آسیبشناسی اساسی دارد.
بهراستی اگر جریان شعر امروز، جریانی سالم و اصیل بود، شاعر! چهنیازی داشت که تمام طول سالش را برای حضوری چندروزه در نمایشگاه کتاب برنامهریزی کند و از اوایل اردیبهشت، خود را بهدست تیغ و سرنگهای سالنهای زیبایی بسپارد، یا برای ثبت خود در ادبیات، چند نفر دوربین بهدست را با خودش این طرف و آن طرف بکشد، یا تحت عناوینی از پرطمطراق و دهشتناک و غرورآفرین گرفته تا مظلومنما و ترحمبرانگیز، مثلا جریان شعری تازهای درست کند، یا هر روز به بهانهای، از تحت تعقیب بودن و دستگیری و به زندان رفتن قریبالوقوعش بگوید و کمپینهای حمایت از خودش را دایر کند، یا پول بدهد و برای صفحۀ اینستاگرامش «فالوئر» بخرد، یا با پرداخت وجهی به ادمین صفحات مثلاً شعر در فضای مجازی، شعرهایش را در آن صفحات معلومالرویّه انتشار دهد، یا با ناشر ببندد که تیراژ کتابش در ظاهر ۱۱۰۰ نسخه و در حقیقت ۱۰۰ نسخه باشد تا با سرعت به چاپهای بعدی برسد و مثلاً در روز اول نمایشگاه، دستِ برقضا بهجای چاپ اول، چاپ چهارم را روی میز بگذارند، یا باز با ناشر ببندد و شایعه کنند که حقالتألیف آنچنانی گرفته، تا مثلاً نرخش برود بالا، یا در تمامی نشریات و خبرگزاریها و جوایز ادبی کشور، هرطورکه شده، دوست و رفیقی پیدا کند و همهجا خود را بهعنوان برگزیدۀ آن جایزه معرفی کند، یا... یا... یا...
پرداختن به بازیهای متشاعران و ناشران و منتقدان و جلسهگردانان و صفحهگردانان و دلالان ادبی و... و تحلیل و بررسی شیوهها و عملکردهایشان، مجالی گسترده میطلبد که لازم است به تفاریق، به آنها بپردازیم، به این امید که به شناخت زوایایی گرچه کوچک و محدود از آسیب بزرگی که بر پیکرۀ شعر این روزگار وارد آمده و میآید، برسیم.
در یادداشتهای آتی، بهطور ویژه بر بازیهای متمرکز بر فضای مجازی خواهیم پرداخت.