به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان یزد، کاروان روایت حبیب از ۸ دی ماه وارد استان یزد شد و برنامه های هنری خود را در یزد، شهر مجومرد و شهرستان مهریز برگزار کرد. درمیان برنامههای کاروان هنری روایت حبیب آیین دیدار با خانواده شهدا نیز برگزار میشود و این بار در شهر یزد این کاروان مهمان خانه شهید سیدرضا حسینی از شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون بود.
در این دیدار سید مهدی ابطحی دبیر کاروان هنری روایت حبیب، محمدمهدی رحیمی مدیر دفتر ادبیات پایداری معاونت راهبری استانهای حوزه هنری، حسام سالکی رئیس حوزه هنری استان یزد، مرشد محسن میرزاعلی، داوود خدایی روایت نویس و چند نفر دیگر از اعضای کاروان حبیب هم حضور داشتند و از مادر و دختر 7 ساله این شهید گرانقدر دلجویی کردند.
رئیس حوزه هنری یزد در ابتدای دیدار با اشاره به برنامههای کاروان روایت حبیب در استان گفت: این رویداد فرهنگی و هنری برای روشن نگاه داشتن راه شهدا و سردار دلها به راه افتاده و به همت جمعی از هنرمندان در استانهای مختلف به اجرای برنامه پرداخته است.
سالکی افزود: دیدار با خانواده شهدا جزو فعالیتهای کاروان روایت حبیب است و امروز این افتخار نصیب ما شد که خدمت شما خانواده شهید بزرگوار برسیم.
مادر شهید حسینی هم با ابراز خرسندی از این دیدار گفت: شهید سلیمانی واقعا سردار دلها بود. سالی که حاج قاسم شهید شد را خیلی خوب به خاطر دارم، شب قبل از شهادت سردار از طرف سپاه برای «سارا» تنها یادگار سید رضا جشن تولد گرفتند. اما وقتی برای نماز صبح بیدار شدم و خبر شهادت سردار را شنیدم دنیا روی سرم خراب شد.
وی با بیان اینکه اجر شما با شهداست و هرکاری برای حاج قاسم انجام دهیم کم است، گفت: پسرم عشق و علاقه خاصی به دخترش داشت، وقتی برای دفاع از حرم به سوریه رفت با اینکه زیاد نمیتوانست تماس بگیرد در همان دفعههای کم هم ابتدا میگفت گوشی را به سارا بدهید تا صدایش را بشنوم.
مادر شهید ادامه داد: یک بار که پسرم تماس گرفت و با سارا صحبت کرد. دخترش گفت ما امروز در خانه ختم یاعلی داشتیم و برای اینکه زود به خانه برگردی خیلی زیاد یاعلی گفتم. پسرم آنقدر دخترش را دوست داشت و پیش فرماندهاش از او تعریف کرده بود و یک بار فرماندهاش گفته بود زنگ بزن تا صدای دخترت را بشنوم.
وی با اشاره به شهادت فرزنش در سال 95 در خانطومان سوریه افزود: شهدا انتخاب شده هستند، پسرم خیلی ساده زیست بود و به این دنیا دلبستگی نداشت و خیلی دوست داشت شهید شود.
مادر شهید حسینی اظهار داشت: با حضور داعش در سوریه، سید رضا گفت مادر دشمنان قصد دارند حرم حضرت زینب(س) را خراب کنند. اگر اجازه بدهی و راضی باشی برای جهاد بروم. رهبر هم اجازه دادهاند. گفتم رضایت همسرت هم بگیر. گفت رضایت همسرم با من فقط شما به من اجازه دهید تا با خیال راحت بروم و به آرزویم که همان شهادت است برسم.
وی با اشاره به مجروح شدن سید رضا در نبرد با داعش گفت: او سه ماه تحت درمان بود تا اینکه دوباره سلامتیاش را به دست آورد و دوباره عازم سفر شد.
مادر شهید ادامه داد: پسرم قبل از عزیمت، یک شب همه خانواده را جمع کرد و گفت میخواهم دوباره به سوریه بروم. آن شب با خواهر وبردارهایش وداع کرد. آخر شب که با او تنها شدم گفت پدرم در ۵۴ سالگی به علت سرطان از دنیا رفت، این دنیا ارزش ندارد و دوست دارم اگر روزی از این دنیا رفتم مرگم افتخارآفرین باشد.
وی ادامه داد: آن شب سیدرضا حال و هوای خاصی داشت و پر از آرامش بود. با لبخندی که روی صورتش داشت گفت مادر شما در مملکتی هستید که همه چیز شما تأمین است و امنیت دارید، نگران نباشید. اما در سوریه حرم بیبی زینب(س) در خطر است؛ این حرف که زد از ته دلم رضایت دادم و او رفت و به آرزویش رسید.
صحبتهای مادرشهید که تمام شد، سارا با همان لباس مدرسهای که به تن داشت کتاب قرآنش را در دست گرفت و چند آیه قرآن خواند. وقتی سارا کوچولو قرآن خواندن را آغاز کرد همه اشک میریختند.
حال و هوای معنوی دیدار با خانواده شهید حسینی با مداحی مرشد میرزاعلی و ذکر مصیبت اهل بیت(ع) بیشتر شد.
در پایان مراسم سیدمهدی ابطحی درحالی که پرچم حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) را از داخل جعبه در میآورد، گفت به پاس بزرگواری شما خانواده محترم شهید، پرچم حرم قمر بنی هاشم را برای تبرک جویی خدمت شما آوردهایم.
لحظه تبرک جویی مادر شهید از پرچم حرم علمدار کربلا آنچنان زیبا و عرفانی بود که همه حاضران اشک از چشمشان سرازیر شده بود.
به مناسبت سومین سالگرد سهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، کاروان هنری روایت حبیب از 8 تا 11 دیماه در استان یزد به اجرای برنامههای مختلف فرهنگی هنری پرداخت که با استقبال پرشور و گسترده مردم همراه بود.
انتهای پیام/