به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان یزد، سرپرست حوزه هنری یزد با اعلام این خبر اظهار داشت: این اثر به قلم نجمهالسادات موسویبیوکی نویسنده یزدی، روایتی از زندگی و مجاهدتهای سردار شهید مهندس «محمود حاج مهدیئی» از فرماندهان یزدی یگان مهندسی ـ رزمی دوران دفاع مقدس است.
محمدصادق کوچکزاده با بیان اینکه این شهید گرانقدر به روایت همرزمانش در زمان شهادت، فرمانده لشکر حضرت بقیهالله (عج) بود، افزود: این رزمنده جهادگر همچنین معاونت عملیاتی قرارگاه مهندسی ـ رزمی «صراط المستقیم» را بر عهده داشت و با حضور فعال در عملیاتهای مختلف و اتخاذ تمهیدات مهندسی و پشتیبانی، منشأ خدمات فراوانی در دفاع مقدس بود.
وی با قدردانی از همکاری بیدریغ خانواده و همرزمان شهید در گردآوری و تدوین این اثر گفت: این زندگینامه داستانی همچنین به خدمات و فعالیتهای واحد مهندسی ـ رزمی و نقش مؤثر و مجاهدتهای مهندسان و جهادگران در دفاع مقدس اشاره دارد.
سرپرست حوزه هنری استان افزود: در این اثر بخشی از سبک زندگی، منش، شخصیت، سوابق و رویه شغلی این شهید والامقام از زبان همسر، خواهر، برادرها، دوستان، اساتید، همرزمان و همکارانش روایت شده است.
کوچکزاده با بیان اینکه خالق این اثر از رویشهای جوان و مستعد کارگاههای داستان و رماننویسی حوزه هنری یزد است، گفت: نویسنده با نثری ساده، روان، جذاب، شیرین و خودمانی سعی کرده موضوع کتاب را برای همه مخاطبان ملموس و قابل فهم کند.
کتاب «به من نگو فرمانده» در 280 صفحه و شش فصل به همراه عکسها و نامهها به همت واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری یزد توسط انتشارات سوره مهر به بازار کتاب عرضه شده است.
دل کندن، کوه بیپژواک، فقط یک بار به خاطر من، از میز تا خاکریز، جاده از زمین تا آسمان و ماهت بمیرد آسمان فصلهای این کتاباند.
این اثر با همکاری حوزه هنری یزد و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان تولید شده است.
محمود حاج مهدیئی، مرداد 1338 در خانوادهای مذهبی و متدین در یزد به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه با شرکت در کنکور سراسری در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد.
محمود همزمان با شروع جنگ تحمیلی به پاوه رفت، سپس از آنجا عازم خوزستان شد و در همان ایام بود که خبر شهادت برادر بزرگش (اکبر) را شنید.
وی از دیماه 1361 دوباره برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس در رشته عمران ادامه داد و پس از پایان تحصیل، با خانواده به اهواز رفت و همکاری با قرارگاه «صراط المستقیم» را آغاز کرد.
سردار شهید مهندس محمود حاج مهدیئی در عملیات والفجر 8، فتح «فاو»، کربلای چهار و پنج، مهندسی پل رودخانه بهمنشیر، ساخت بیمارستان صحرایی و طرحهای متعدد در مقر حضرت صدیقه (س) حضوری مؤثر و فعال داشت و پس از آن با توجه به توانایی، لیاقت و کاردانی به فرماندهی لشکر بقیه الله الاعظم (عج) منصوب شد.
وی از اسفند 1364 تا لحظه شهادت، معاونت عملیاتی قرارگاه مهندسی صراط المستقیم را بر عهده داشت و در زمان شهادت به روایت همرزمانش فرمانده لشکر حضرت بقیه الله (عج) بود.
صبوری، خوش خلقی، صمیمیت، تواضع، اخلاص، ایثار، شجاعت، پشتکار و تدبیر از جمله ویژگیهای او بود و همین خصوصیات سبب جذب بسیاری از جوانان یزدی به جبهه شده بود.
سرانجام این سردار شجاع و جهادگر همراه با برادر همسرش (سردار محمود مقدم فرمانده تیپ رزمی الهادی) در 28 مهرماه 1366 در منطقه ماووت عراق به فیض شهادت نائل آمد.
از این شهید گرانقدر سه فرزند به یادگار مانده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
بچهها داشتند پتو و بالش خودشان را جمع میکردند که فرمانده با یک سینی چای آمد توی اتاق. هر دو نفر پتو به دست خبردار ایستاده بودند و به سینی چای نگاه میکردند. چند ماه پیش وقتی بهشان گفتند قرار است بروند دفتر فرمانده حاجی مهدیئی، از بقیه میشنیدند که امکان ندارد بتوانند زودتر از او بیدار شوند. بهشان سپرده بودند که منتظر دستور فرمانده نباشند برای تمیز کردن اتاق.
میگفتند فرمانده اگر حس کند باید اتاق تمیز شود، خودش بیسر و صدا بلند شده و دست به کار میشود. باورشان نشده بود که فرمانده قبل از بیدار شدنشان بیاید و دفتر را جارو بزند و چایی دم کند و اگر ظرفی مانده بشوید و بعد آنها را بیدار کند. اما حالا بعد از چند ماه، نه شب رفتن فرمانده را دیده بودند و نه صبح آمدنش را.
نجمهالسادات موسویبیوکی نویسنده کتاب «به من نگو فرمانده» متولد 1373 در یزد و دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد مهندسی بیومتریال است.
وی از تابستان 1397 با شرکت در دورههای آموزش داستان و رماننویسی حوزه هنری یزد به طور جدی وارد این عرصه شده و این کتاب، نخستین اثر اوست.
این نویسنده با اشاره به اینکه در نوشتن این اثر از عناصر مبالغه، خیالپردازی و عناصر ارزشمند داستاننویسی استفاده نشده است، گفت: لمس ترس، درک تنهایی و غم غربت در میان سیلی از آشنایان از آنچه در کتاب میخوانید دردناکتر است؛ حس مادری که دختر یک سالهاش شب تا صبح فقط روی عکس بابا آرام میگیرد توصیف شدنی نبود.
وی افزود: در این کتاب سعی شده ایثار، از خودگذشتگی و اخلاص شهید در انجام امور و کارها که بسیار زبانزد است مورد توجه قرار گیرد و به رشته تحریر درآید.
این بانوی نویسنده همچنین نگارش کتاب «آینه در آینه»؛ روایت زندگی شهید محمدعلی شریفی از رزمندگان شاخص دارالعباده در دوران دفاع مقدس را به پایان رسانده که به زودی روانه بازار کتاب خواهد شد.
وی درحال حاضر مشغول نوشتن زندگینامه داستانی یکی دیگر از شهدای شاخص استان یزد است.
علاقهمندان میتوانند کتاب «به من نگو فرمانده» را علاوه بر حوزه هنری یزد و کتابفروشیها، از وبگاه سوره مهر هم تهیه کنند.
انتهای پیام/