«راه عشق»
کجا باید بگویم درد را دنیای غمها را
خدایا بسته میبینیم مسجدها حرمها را
خدایا کعبه مینالد ز دست این سعودیها
وفا کن یا ربا بشکن تو این گونه صنمها را
یکی باید چو مولایی بیاید جانب مسجد
و با حکم خدا نابود سازد این ستمها را
قلم با حق در افتاده علم کرده است ناحق را
یکی باید بیاید بشکند دست و قلمها را
ز جیب مردم مظلوم دزدیدند و دزدیدند
به جز داور، که میداند عددها و رقمها را
من آن دنب خروسم را ز جیب دزد میبینم
چرا باور کنم انکارها را و قسمها را
پس از چل سال تازه اول راهیم، راه عشق
به پشت سر نهاده سنگلاخ و پیچ و خمها را
میان بندگانت دوستی و مهربانی نیست
بههم نزدیک کن یارب عربها و عجمها را