«آتش بی اختیار» عنوان مجموعه شعری است که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر با شمارگان ۱۲۵۰ صفحه در قطع رقعی و ۱۰۴ صفحه به بازار آمده است.
این مجموعه غزل، سرودههای ندا نوروزی شاعر جوان را که بیشتر اشعار عاشورایی و آیینی و موضوعاتی سیاسی، اجتماعی است در خود جای داده است.
فضای کلی شعرها دغدغههای روزآمد سیاسی و مبین نگاه شاعر به شعر به عنوان ظرفی برای بیان اندیشههایش است و شعرها بیشتر از خط سیر روایتی خطی پیروی میکنند.
آنچه در این مجموعه به چشم میخورد، حضور پررنگ موضوعاتی است که در سرشت سیاسی و اجتماعی کشور رقم خورده است و دغدغههای شاعر را به خوبی نمایان میکند. مجموعه از دایره واژگانی مشابه و جغرافیای زبانی قابل پیش بینی پیروی میکند و فضاهایی که شاعر پرورانده است فضاهایی است که در شعر شاعران جوان امروز در حوزه غزل متداول و مرسوم است.
نکتهای که قابل ذکر است طبع روان و استعداد خوب شاعر است، اما به نظر میرسد شاعر در گردآوری مجموعه، بخشی از آثار جشنوارهای خود را نیز که روند جشنوارهها را نشان میدهد در مجموعه خود آورده و همین نگاه جشنوارهای، فضای شعرها را تا حدودی تصنعی کرده است. نکتهای که باید گفت متاسفانه شعر جوان کشور تحت تاثیر موضوعات جشنوارهای نفس میکشد و به این دلیل غالب آثار شاعران جوان شبیه به هم و فاقد نوآوری و جسارت در حوزههای فرم و محتوا است. آنچه گفت شد تا حدودی در این مجموعه نیز به چشم میخورد. البته در غزلهایی که شاعر از سر ذوق و سفارش دلش سروده است با شعرهایی زیبا مواجه میشویم که نشان از ذوقی سرشار دارد که امیدوارم با جسارت و پشتکار شاهد موفقیتهای روزافزون این شاعر جوان باشیم.
شعری از این مجموعه را میخوانیم:
پیش آمده حسی برایت دردسر باشد/ تا آخر یک شعر چشمت سمت در باشد
تا یک غزل را سر بیندازی کسی آن سو/ از رج به رجهای خیالت باخبر باشد
گاهی بخواهی دور باشی از دلش اما/ هر لحظه در پستوی ذهنت رهگذر باشد
پیش آمده وقتی هوای مصرعی ابری ست/ خودکار و میز و دفتر و چشم تو تر باشد
هر شب تمام بغضهایت را بخوابانی/ هر روز دردش روی دوشت بیشتر باشد
اصلا بگو پیش آمده شاعر شوی اما/ یک شهر از حال و هوایت بیخبر باشد
این گونه دارد شاعرت را میکشد دنیا/ نگذار عمر عاشقیمان مختصر باشد